(❀◕ ‿ ◕❀) آوای بار☂ن

متن مرتبط با «تو حتی تب نکردی !!!تو حتی تب نکردی !!!تو حتی تب نکردی !!!تو حتی تب نکردی !!!تو حتی تب نکردی !!!» در سایت (❀◕ ‿ ◕❀) آوای بار☂ن نوشته شده است

با تو ام....

  •  آنقدر زیبـــا عـــاشق شده ای  که آدم لــــذت میبرد از این همه خیـــــــــانـت!! ,با تو ام....با تو ام....با تو ام....با تو ام....با تو ام....با تو ام....با تو ام....با تو ام....با تو ام.... ...ادامه مطلب

  • تو حتی تب نکردی !!!

  • آن شب برف می بارید… برف که می بارد به تو مشتاق تر می شوم… و از همین شوق بی چتر آمدم… ولی آمدم… و تو نمی دانی که چه برفی بود، چون نیامدی… و برف می بارید… آن شب تب کردم و تو هیچ نکردی…و برف می بارید… و بالاخره دیشب مردم و حتی تو تب هم نکردی…,تو حتی تب نکردی !!!تو حتی تب نکردی !!!تو حتی تب نکردی !!!تو حتی تب نکردی !!!تو حتی تب نکردی !!! ...ادامه مطلب

  • من وتو.......

  • من و تو … چه زیبا حرف میزنی ؟ تو می گویی از زاویه ی من به مسئله نگاه کن از زاویه تو … آها دیدم از زاویه ی تو چه تنگ است کنارهم نشستن دوضلع من وتو,من وتو.......من وتو.......من وتو.......من وتو.......من وتو.......من وتو.......من وتو.......من وتو....... ...ادامه مطلب

  • تو ساده تر نگاه کن …

  • شعرهایم را میخوانی… و میگویی روان پریش شده ام ! پیچیده است … قبول … اما من فقط چشمهای تو را مینویسم … تو ساده تر نگاه کن …,تو ساده تر نگاه کن …تو ساده تر نگاه کن …تو ساده تر نگاه کن …تو ساده تر نگاه کن …تو ساده تر نگاه کن … ...ادامه مطلب

  • هیشکی منو دوس نداره!!!!

  •    ,هیشکی منو دوس نداره!!!!هیشکی منو دوس نداره!!!!هیشکی منو دوس نداره!!!!هیشکی منو دوس نداره!!!! ...ادامه مطلب

  • زرنگی همیشه جوابـ نمیده!!!!! (داستان کوتاه طنز)

  • یه بنده خدا نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش …مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت … طرف یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعد … مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه …اون مرد گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر …مرگ قبول کرد و اون مرد رفت شربت بیاره … توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت …مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت …مرد وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد و نوشت آخر لیستو منتظر شد تا مرگ بیدار شه … مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت!بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم! ,(داستان کوتاه طنز) (داستان کوتاه طنز) (داستان کوتاه طنز) (داستان کوتاه طنز) زرنگی همیشه جوابـ نمیده!!!!! (داستان کوتاه طنز) ...ادامه مطلب

  • تو نیستی!

  • ....................عشق...................... عشق عشق .......................................................یعنی خلوت و راز و نیازعشق یعنی..........................................محبت و سوز و گدازعشق یعنی ........................سوز بی ماوای سازعشق یعنی ....نغمه ای از روی ناز عشق یعنی .............................................................کوی ایمان و امیدعشق یعنی ...................................... یک بغل یاس سپیدعشق یعنی ......................... یک ترنم از یه یارعشق یعنی ..... سبزی باغ و بهار عشق یعنی   ...........................................................  لحظه دیدار یارعشق یعنی............................................  انتهای انتظارعشق یعنی........................ وعده بوس و کنارعشق یعنی یک تبسم بر لب زیبای یار عشق یعنی  ....................................................... حس نرم اطلسیعشق یعنی...................................... با خدا در بی کسیعشق یعنی......................... همکلام بی صداعشق یعنی.........بی نهایت تا خدا عشق یعنی   ........................................................... انتظار و انتظارعشق یعنی .................................... هر چه بینی کس یارعشق یعنی................... شب نخفتن تا سحرعشق یعنی .... سجده ها با چشم تر عشق یعنی ....................................................... دیده بر در دوختنعشق یعنی .....................................از فراقش سوختنعشق یعنی ..................... سر به در اویختنعشق یعنی.... اشک حسرت ریختن عشق یعنی ..................................................... لحظه های ناب نابعشق یعنی ........................................لحظه های التهابعشق یعنی ............................ بنده فرمان شدنعشق یعنی ............تا ابد رسوا شدن عشق یعنی  ............................................ گم شدن در کوی دوستعشق یعنی ............................. هر چه در دل آرزوست ...................................عشق..................,تو نیستی!تو نیستی!تو نیستی!تو نیستی!تو نیستی!تو نیستی!تو نیستی!تو نیستی!تو نیستی! ...ادامه مطلب

  • تو نیستی اما...

  • تو نیستی اما من برایت چای می ریزم دیروز هم … … نبودی که برایت بلیط سینما گرفتمدوست داری بخند دوست داری گریه کن و یا دوست داری مثل آینه مبهوت باش  مبهوت من و دنیای کوچکم دیگر چه فرق می کندباشی یا نباشی  من باتوزندگی می کنم…!,تو نیستی اما تو نیستی اما تو نیستی اما تو نیستی اما تو نیستی اما تو نیستی اما تو نیستی اما ...ادامه مطلب

  • بزرگترين اشتباه

  •   ميدوني بزرگترين اشتباه يك زن چيه ؟  اينكه زود عاشق ميشه  در حالي كه طرفش هنوز نميدونه  " حتي  " دوسش داره يا نه ...!!!!!,بزرگترين اشتباه بزرگترين اشتباه بزرگترين اشتباه بزرگترين اشتباه بزرگترين اشتباه بزرگترين اشتباه ...ادامه مطلب

  • بی تو تنها...

  • بی تو تنها... غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق    یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق        بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار             اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار                  زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی            رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی        آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک   اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاکتویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود    دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود         تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری              تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری                   پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی                      تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی                          داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن                              رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون                         تو سـفر کردی به خـورشـید ،رفتی اونور دقایق         ,بی تو تنها...بی تو تنها...بی تو تنها...بی تو تنها...بی تو تنها...بی تو تنها...بی تو تنها...بی تو تنها... ...ادامه مطلب

  • تو کیستی ...

  • تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم ؟شب از هجوم خیالت ، نمی برد خوابمتو چیستی که من از موج هر تبسم توبسان قایق سرگشته ، روی گردابم!تو در کدام سحر ، بر کدام اسب سپید؟تو را کدام خدا ؟تو از کدام جهان ؟تو در کدام کرانه ، تو از کدام صدف ؟تو در کدام چمن ، همره کدام نسیم ؟تو از کدام سبو ؟من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه !چه کرد با دل من آن نگاه شیرین ، آه !مدام پیش نگاهی ، مدام پیش نگاه !کدام نشئه دویده ست از تو در تن من ؟که ذره های وجودم تو را که می بینندبه رقص می آیند !سرود می خوانند!چه آرزوی محالی ست زیستن با تومرا همین بگذارند یک سخن با تو ,تو کیستی ...تو کیستی ...تو کیستی ...تو کیستی ...تو کیستی ...تو کیستی ...تو کیستی ...تو کیستی ... ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها