(❀◕ ‿ ◕❀) آوای بار☂ن

متن مرتبط با «בل نوشتہ ایے بر روے سنگ قبر בل نوشتہ ایے بر روے سنگ قبر בل نوشتہ ایے بر روے سنگ قبر» در سایت (❀◕ ‿ ◕❀) آوای بار☂ن نوشته شده است

میمیرم برات............

  •  ,میمیرم برات............میمیرم برات............میمیرم برات............میمیرم برات............ ...ادامه مطلب

  • آزاده زارعی به همراه مادر و برادرش

  • ,آزاده زارعی به همراه مادر و برادرش آزاده زارعی به همراه مادر و برادرش آزاده زارعی به همراه مادر و برادرش ...ادامه مطلب

  • دلم برای کسی تنگ است...

  • دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است… دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد … دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند… دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد … دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد… دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد… دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد … دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد … دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست… دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده… دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده… دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است دلم برای کسی تنگ است که نیز نمی دانم او کیست دلم برای کسی تنگ است که نیز می دانم روزی می اید,دلم برای کسی تنگ است...دلم برای کسی تنگ است...دلم برای کسی تنگ است...دلم برای کسی تنگ است... ...ادامه مطلب

  • برنامه هفتگی عزرائیل – طنز

  • برنامه هفتگی عزرائیل – طنز شنبه:امروز رو مثلا گذاشته بودم واسه استراحت و رسیدگی به کارهای شخصی ام ولی مگه این مردم میذارن؟! . . یکشنبه:امروز واقعا اعصابم خورد بود چون به هیچکدام از کارهای اداریم نرسیدم.۸۷۵۳تصادفی ، ۶۸۹۳ اعدامی ، ۹۸۷۲ تزریقی ، ۴۴۵۹۶ ایدزی ، و یک نفر بالای ۱۴۵سال سن رو واسه خاطر یک آدم وقت نشناس از دست دادم … برای خودکشی اونقدرقرص خواب خورده بود که هر کاری میکردم دیگه روحش بیدار نمیشد! . . دوشنبه:رفتم بیمارستان ویزیت یکی از مریضا. دور تختش اونقدر شلوغ بود که نمیتونستم برم جلو. همه روپوش سفید پوشیده بودن و داشتند تند تند یادداشت برمیداشتن. هرجور بود راه رو باز کردم و رفتم بالای سر مریض، اما دیدم دانشجوهای پرستاری قبل از من کشتنش. اگه دیرتر رسیده بودم ممکن بود حتی روحشم ناقص کنن!از همکاری بدم نمیاد، ولی بشرط اینکه قبلا با من هماهنگ بشه وگرنه خوشم نمیاد کسی تو تخصصم دخالت کنه. . . سه شنبه:مادره با دوتا بچه اش میخواستن از خیابون رد شن. اول دست یکی از بچه ها رو گرفتم، اما دیدم اون یکی داره نیگام میکنه.دست اون یکی رو هم گرفتم، اما دیدم باز مادره داره یه جوری نگام میکنه. اومدم دست خودشم بگیرم، اما دیدم یه عوضی با ماشین همچی با سرعت داره میاد طرفمون که اگه خودمو کنار نکشم ممکنه به خودمم بزنه. با یک اشاره ماشینش منحرف شد و کوبید به درخت. به خودم که اومدم دیدم مادره و بچه هاش ازخیابون رد شدن و برای تشکر دارن برام دست تکون میدن.منم براشون دست تکون دادم و برای اینکه دست خالی نرم همونی که کوبیده بود به درخت رو باخودم بردم. طرف اونقدر خورده بود که روحشم یه جورایی نشئه بود و فکر کنم هنوزم که هنوزه نفهمیده مرده! . . چهار شنبه:خیلی عجله داشتم، اما وایستادم تا دعواشونو ببینم. چون جای دیگه کار داشتم خواستم برم، ولی دیدم یکیشون داره فحش بدبد میده. اونقدر ازش بدم اومد که توی راه بهش گفتم: اگه زبونتو نیگه داشته بودی الان نه خودت چاقو خورده بودی و نه دست من زخمی میشد! الان چند ساعته که همه کارهامو ول کردم و دارم روحش رو پنچرگیری میکنم! . . پنج شنبه:اونقدراز برج ایفل برام تعریف کرده بودند که هوس کردم این آخر هفته ای برم اونجا و یه دیدی بندازم. وقتی رسیدم بالای برج، دیدم یه آقایی با دوربینش رفته رو لبه وایستاده تا از منظره پایین عکس بگی,برنامه هفتگی عزرائیل – طنز برنامه هفتگی عزرائیل – طنز برنامه هفتگی عزرائیل – طنز برنامه هفتگی عزرائیل – طنز ...ادامه مطلب

  • ادم برفی کوچولو...

  • سلام دوستای گلممممماین ادم برفی رو که میبینین خودم درستش کردم.حیف که زیاد برف نیومد.اگه بیشتر برف میومد یه بزرگترشو درست میکردم.حالا میشه یه نظر کوچولو بدید؟... , ادم برفی کوچولو... ادم برفی کوچولو... ادم برفی کوچولو... ادم برفی کوچولو... ادم برفی کوچولو... ...ادامه مطلب

  • کاربردهای مختلف «مردن» در فرهنگ بیانی ما

  • کاربردهای مختلف «مردن» در فرهنگ بیانی ما:  برو بمیر: برو گمشو! بمیرم برایت: خیلی دلم برایت می سوزد!می میرم برایت: عاشقتم!می مردی؟: چرا کار را انجام ندادی؟مردی؟: چرا جواب نمی دهی؟نمردیم و…: بالاخره اتفاق افتاد!مردیم تا…: صبرمان تمام شد!مرده: بی حال!مردنی: نحیف و لاغر!مردم: خسته شدم! ,کاربردهای مختلف «مردن» در فرهنگ بیانی ما کاربردهای مختلف «مردن» در فرهنگ بیانی ما کاربردهای مختلف «مردن» در فرهنگ بیانی ما ...ادامه مطلب

  • تنہِایے

  • میخواہِم برایت تنہِایے را معنے کنم! در ساحل ڪنار دریا ایستاده اے , ہِواے سرد , صداے موج انتظار انتظار انتظار بہِ خودت مے آیے   . . . . . .  یادت مے آید دیگر نہِ ڪسے است ڪہِ از پشت بغلت ڪند , نہِ دستے ڪہِ شانہِ ہِایت را بگیرد , نہِ صداے ڪہِ قشنگ تر از صداے دریا باشد اسم این تنہِایے است ,تنہِایے تنہِایے تنہِایے تنہِایے تنہِایے تنہِایے تنہِایے تنہِایے تنہِایے تنہِایے تنہِایے تنہِایے تنہِایے تنہِایے ...ادامه مطلب

  • گاه בلتنگ میشوم...

  • گاه בلتنگ میشوم ، בلتنگتر از ہِمہِ בلتنگہِا ، گوشہِ اے مینشینم و میشمارم حسرتہِا را و محاڪمہِ میڪنم  وجـבانم را  مـטּ ڪـבام قلب را شڪستم و ڪـבام احساس را لہِ ڪرבم و ڪـבام خواہِش را نشنیـבم و بہِ ڪـבام  בلتنگے خنـבیـבم ڪہِ اینچنین בلتنگم . . .,گاه בلتنگ میشوم...گاه בلتنگ میشوم...گاه בلتنگ میشوم...گاه בلتنگ میشوم...گاه בلتنگ میشوم... ...ادامه مطلب

  • בلتنگ ڪسے ڪہ نیست...

  • !בلت تنگ یڪ نفر ڪہ باشـב تمام تلاشت را ہم ڪہ بڪنے تا خوش بگذرב ؛  ،و لحظہ اے  فراموشش ڪنے  ،فایـבه نـבارב ..... تو בلت تنگ است  ! בلت براے ہماטּ یڪ نفر تنگ است . . . تا نیایـב..... تا نباشـב  !! . . . .  ہیچ چیز בرست نمیشوב,בلتنگ ڪسے ڪہ نیست...בلتنگ ڪسے ڪہ نیست...בلتنگ ڪسے ڪہ نیست...בلتنگ ڪسے ڪہ نیست... ...ادامه مطلب

  • میــבونــے בلتـَنــــگے چیـــﮧ ؟

  • میــבونــے בلتـَنــــگے چیـــﮧ ؟ בلتَنـــــگے یَعنـــے بشـینــے با یاבش بـﮧ خـاطــراتـِت فِکــر کُنـــے . . اونوَقتــﮧ کـﮧ یـﮧ لَبـخنـــב میـــاב رو لَبـِت وَ لــے . . ! وَلــے چَنــב لَـحــــظﮧ بَعـــב شُـــروع اَشــکـہای لَعنَتـــے ,میــבونــے בلتـَنــــگے چیـــﮧ ؟میــבونــے בلتـَنــــگے چیـــﮧ ؟میــבونــے בلتـَنــــگے چیـــﮧ ؟ ...ادامه مطلب

  • בل نوشتہ ایے بر روے سنگ قبر

  • روزے از گورستانے مے گذشتم روے تختہ سنگے نوشته اے یافتم ڪہ  نوشتہ بوב : اگرجوانے عاشق شـב چہ ڪنـב؟ مـטּ ہم زیر آטּ نوشتم: " صبر " براے بار בوم ڪہ از آنجا گذر ڪرבم زیر نوشتہ ے مـטּ ڪسے نوشتہ بوב   "اگر صبر نـבاشتہ باشـב چہ ڪنـב؟ " مـטּ ہم با بے حوصلگے نوشتم: "مرگ  براے بار سوم ڪہ از آنجا عبور مے ڪرבم انتظار  בاشتم زیر نوشتہ مـטּ  نوشتہ اے باشـב اما     ! . . .  زیر تختہ سنگ ، جوانے را مرבه یافتم  ,בل نوشتہ ایے بر روے سنگ قبر בل نوشتہ ایے بر روے سنگ قبر בل نوشتہ ایے بر روے سنگ قبر ...ادامه مطلب

  • گـاه בلـمــ مےـگـیرב....

  • گـاه בلـمــ مےـگـیرב.... گـاه בلـمــ مےـگـیرב گـاه زטּـבگــے ســخـتــــ مےـشـوבگـاه تـטּـهـا , تـטּـهـایـے آرامـشــ مـے آورבگـاه گـذشـتـهـ اذیـتـمـ مـیـکـنـבایـטּ `گـاه هـا`... گـهـگـاه تـمـامــ روز و شـبــ مـنــ مےـشـو טּـבآטּـوقـت بـغـض گـلـویـم را مـےـگـیـرב !בرسـت مـثـل هـمےــטּ روزـها ... ,گـاه בلـمــ مےـگـیرב....گـاه בلـمــ مےـگـیرב....گـاه בلـمــ مےـگـیرב....گـاه בلـمــ مےـگـیرב....گـاه בلـمــ مےـگـیرב.... ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها